عامیانه smack, spank
smack
spank
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دوستش به شوخی به پشتش در کونی زد.
He got a playful spank on the back from his friend.
بچه بهخاطر شکستن گلدان در کونی خورد.
The child received a smack for breaking the vase.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «در کونی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/در کونی